لوی، پریمو (1987 ـ 1919)

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۲۹ توسط Wikiadmin (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


پریمو لوی (Primo Levi) شیمی دان و نویسنده ایتالیایی است. در تورین از خانواده اییهودی و همگون شده به دنیا آمد. در دانشگاه تورین شیمی خواند و به سال 1941 دانش آموخته شد و در میلان به کار مشغول گشت. با به قدرت رسیدن فاشیستها در ایتالیا به جنبش مقاومت پیوست، اما اسیر شد و او را به اردوگاه نازی آشویتس فرستادند. به سبب تخصصی که در شیمی داشت به یک کارخانه تولید مواد پلاستیک معرفی شد که در خدمت ماشین جنگی آلمان نازی بود.

با پایان جنگ پس از سفری پررنج به تورین بازگشت تا کاری متناسب با تخصصش بیابد. البته در کنار این کار به نوشتن نیز روی آورد. او می خواست آنچه را که در اردوگاه آشویتس دیده است ثبت نماید و از این راه نوعی تخلیه روانی هم بشود. نتیجه کوشش او کتابی بود با نام ای کاش این مرد بود (1945).

سبک لوی در این کتاب همچون سبک دانته در دوزخ است. از یک سو کوشیده است روند تهی شدن از انسانیت را ـ که در آشویتس می گذشت ـ تفسیر کند و از سوی دیگر توانایی انسان را معرفی کرده است؛ انسانی که به لطف عقلانیت و خودشناسی می تواند انسانیت را در هر شرایطی حفظ کند. در دومین کتابش به نام آتش بس (1965) سفر اروپایی پس از جنگ خویش برای رسیدن به تورین را روایت می کند.

در 1975 زندگینامه خود را با عنوان جدول دایره ای نوشت. در این کتاب از اصل عناصر شیمیایی به عنوان نماد رویدادهای گوناگون زندگی اش و شخصیتهای زیادی که می شناخته است استفاده کرد. در کتاب غرق شدگان و نجات یافتگان (1986) باز هم به رویدادهای اردوگاه کار اجباری آشویتس پرداخت. در برخی مقالات این کتاب به احساس گناه نجات یافتگان از اردوگاه و نیز پدیده خیانتکارانی که با آلمان همکاری می کردند، اشاره نموده است.

در 1982 رمانی با نام اگر اکنون نه، پس کی؟نوشت که داستان یک یهودی روسی از اعضای مقاومت دوران جنگ است و همه اروپا را درمی نوردد تا به ایتالیا برسد و سپس از راه دریا به فلسطین کوج کند.

لوی از همه ادیان، خصوصا یهودیت دور بود و لاادری گرا به شمار می رفت. البته راستی را ارزش مطلق می دانست و خواهان آن بود که همه در زندگی شخصی آن پایبند باشند. برای همین در اردوگاه که بود هرگز حاضر نمی شد در مواقعی که احتمال مرگ می رفت به دعا برخیزد؛ زیرا انگیزه های دعا را در چنین شرایطی، سودجویانه و سوداگرایانه می دانست و عقیده داشت که این گونه دعا کردن تحریف و افترا به خداست. وی در حالی که از افسردگی شدید رنج می برد به سال 1987 خود را کشت.

جهان بینی لوی آکنده از بدبینی و هیچ انگاری بود. این نگرش وی در زمانی که به بیان کشتار یهودیان توسط نازیها می پردازد، آشکار می شود؛ زیرا معتقد است که قربانیان، خود به قاتلانشان کمک می کردند و بنابراین در جنایت نسل کشی با آلمانیها شریک اند. ناگفته پیداست که این موضع، او را مورد شدیدترین حمله ها قرار داد.

مأخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهشهای تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد سوم، زمستان 1382.