قسطل، نبرد: تفاوت بین نسخهها
جز (۱ نسخه واردشده) |
|
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۲۶
موقعیت نظامی در فلسطین از آغاز انقلاب 1947 تا آخر مارس 1948 به نفع اعراب فلسطین تمایل پیدا کرد. آنها توانستند چند ضربه سهمگین در شهرهای اصلی و دیگر محورها به صهیونیستها وارد آورند. در دهه آخر ماه مارس 1948 پیروزی بزرگی در دو نبرد بزرگ بیت المقدس بر علیه صهیونیستها ثبت گردید. یکی نبرد شعفاط در 24 مارس و دیگری نبرد الدهیشة در 29 مارس بود. با این پیروزی گامهای محاصره اعراب علیه یهودیان بیت المقدس محکم گردیده و شدت گرفت و ارتباط بین یهودیان این منطقه و مناطق دیگر به ویژه منطقه تل آویو به دلیل تسلط مجاهدین بر تمامی راههای منتهی به شهر بیت المقدس قطع گردید. روحیه ساکنین یهودی بیت المقدس رو به کاهش نهاده و یأس و ناامیدی سایه افکنده بود.
صهیونیستها در خلال چند هفته قبل از پایان دوره قیمومیت بریتانیا در اواسط ماه مه 1948 به عملیات نظامی گسترده با هدف تسلط بر بیشترینمقدار از زمینهایی که نیروهای بریتانیایی از آنها عقب نشینی می کردند دست زدند تا این زمینها به کشورشان در زمان برپایی این دولت بودند. آنها برای این منظور نقشه هایی طرح کرده بودند که اسامی رمزی بر آنها گذاشته بودند یکی از این عملیاتها، عملیاتی بود که نام رمزی "نخشون" برخود داشته و هدف آن گشودن بیت المقدس به تل آویو و شکستن محاصره یهودیان بیت المقدس بود.
برای این عملیات 5000 مرد از نیروهای گروههای تروریستی هاگاناه، پالماخ، ارگون و اشترن مسلح به اسلحه های جدیدی که از چکسلواکی خریداری شده و از طریق دریا و هوا به فلسطین منتقل شده بود در کنار تانکهای سبک و نفربرهای زرهی که در مواقع مختلف از حاکمان قیمومیت بریتانیا گرفته بودند در نظر گرفته شده بود.
عبدالقادر حسینی فرمانده ارتش جهاد مقدس در اواخر مارس 1948 به منظور ارتباط کمیته نظامی تابع جامعه کشورهای عرب و به دست آوردن اسلحه و مهمات لازم برای نیروهایش در پی کسب اطلاعاتی در مورد نزدیک بودن زمان هجوم بزرگ صهیونیستها جهت گشودن بیت المقدس و تسلط بر آن سفری به دمشق داشت. در غیاب عبدالقادر، فرماندهی ارتش به عهده جانشین او کامل عریقات بود. به دنبال نبرد دهیشه (نزدیک بیت لحم) اقدام به انتقال برخی نیروهای جهاد مقدس به کوههای بیت المقدس برای پشتیبانی از نیروهای مجاهدینی نمود که عهده دار رویارویی با کاروانهای صهیونیستها در باب الواد و روستاهای دو طرف جاده بیت المقدس تل آویو بودند.
اطلاعاتی به فرماندهی جهاد مقدس رسید که نشان می داد صهیونیستها برآنند تا موعد مقرر اجرای هجومشان را از ششم آوریل به دوم آوریل جلو بیندازند. به همین دلیل کامل عریقات یک جلسه اضطراری با شیخ سلامه رهبر نیروهای جهاد مقدس در محور یافا تشکیل داد و طرح رویارویی با اینحمله صهیونیستها را ریخت و مأموریت نیروها را در هر محوری که عهده دار بودند مشخص نمودند.
پس از آن در اول آوریل کامل عریقات جلسه ای نظامی در یکی از مواضع جبهه بیت المقدس و با حضور فرماندهان مبارزین در این محور شامل: ابراهیم ابودیه، رشید عریقات، عبدالحلیم الجیلانی، بهجة ابوغربیة ، خلیل منون، فوزی القطب و... تشکیل داده و حاضرین جلسه تصمیماتی گرفتند که در سایه آن نیروهای ارتش جهاد مقدس را در منطقه گرد آورده و آنها را با جوانان مسلح روستاها تقویت کنند و شبانه و به سرعت آنها را در مرکز باب الواد، بیت محسیر، ساریس و قسطل پراکنده نمایند.
فرماندهی نیروهای جهاد از منطقه بیت لحم نیز غافل نماند زیرا احتمال داشت صهیونیستها برای رسیدن به بیت المقدس از راه عرتوف ـ کفارعصیون ـ بیت لحم دست به عملیات بزنند. در محور یافا در رمله نیز حسن سلامه قسمت زیادی از نیروهای مبارز تحت فرمانش در منطقه دیر محیسن (شهرستان الرملة) را به منظور آمادگی برای مقاومت برابر هجوم قابل پیش بینی صهیونیستها گرد آورده بود.
صهیونیستها اجرای نقشه "نحشون" را ظهر روز 2/4/1948 آغاز کرده و قسمتی از نیروهای دیر محیسن و قسمتی دیگر به طرف گذرگاه باب الواد به منظور تصرف آن و تسلط بر قسطل به راه افتادند. حسن سلامه به همراه نیروهای جهاد مقدس در دیر محیسن عهده دار مقابله با صهیونیستها بوده و پس از نبرد شدیدی توانستند هجوم آنها در این منطقه را خنثی کنند و نیروهایش آماده رفتن به باب الواد به منظور یاری برادرانشان در آن محل شدند. ولی رسیدن نیروهای کمکی صهیونیستها به میدان درگیری دیر محیسن مانع این تصمیم شد و نیروهای جهادی ناچار به وارد شدن در یک نبرد جدید با صهیونیستها شدند که تا نیمه شب ادامه داشت و با پیروزی مجاهدین پایان پذیرفت.
قسمت دوم از نیروهای صهیونیستی که بزرگترین بخش عملیات نحشون بوده و به طرف باب الواد روی آورده بودند در یک نبرد شدید که دو ساعت ونیم به طول انجامید با مبارزین درگیر شده و با وجود برتری چشمگیری در نفرات و مهمات، توانستند به گذرگاه باب الواد رخنه کنند و به روستای عربی منطقه حمله ور شوند. صهیونیستها شبانگاه بر بلندیهای مشرف بر روستای قسطل پیشروی کرده و نیمه شب اقدام به حمله نمودند که نیروهای دفاعی روستا که تعداد آنها بیش از 50 نفر جنگجو ـ از اهالی خود روستا ـ نبود در مقابل آنها ایستاده و تا صبح که مهماتشان پایان گرفت به شدت در مقابل صهیونیستها از روستایشان دفاع کردند. صهیونیستها موفق به اشغال روستا شده و به سرعت شروع به تحکیم مواضع خود به منظور حفظ روستا به عنوان کلید راه بیت المقدس... تل آویو و موضع تسلط بر این راه نمودند.
قسطل اولین روستای عربی بود که در سال 1948 صهیونیستها آن را اشغال نمودند. پس از آن دیر محیسن و خلدة نیز سقوط کرد و این حادثه مردم فلسطین را به شدت تکان داد و صدها جوان شهر و روستاهای بیت المقدس و مردان عشایر از فرماندهان ارتش جهاد مقدس در محورهای دیگر خواستار فرستادن آنها به جبهه قسطل گردیدند. فرماندهی ارتش جهاد آمادگی برای ضد حمله ای سریع را به عهده گرفت و نیروها را از محورهای مختلف بیت المقدس جمع آوری نمود.
این نیروها به فرماندهی کامل عریقات عبور از بیت صفافا تا عین کارم پیشروی نمودند و در آنجا جوانان عین کارم به فرماندهی خلیل منون و همچنین تعدادی از جوانان روستاهای مجاور به آنها پیوستند. تمامی رزمندگان به پیشروی خود به سوی قسطل در اثنأ شب ادامه دادند در ساعات اولیه صبح روز چهارم آوریل به محلی که دو کیلومتر از قسطل فاصله داشترسیدند. گرد آوری نیرویی از رزمندگان ضربتی اطراف (الیاشار) که حدود دو کیلومتر از قسطل فاصله دارد در حالی که صهیونیستها مراکز حساس آنجا را تصرف کرده بودند پایان پذیرفت. رزمندگان صبح روز چهارم آوریل شروع به پیشروی کرده و آنجا را به اشغال خود در آوردند. پس از آن نیروهای جهاد به فرماندهی کامل عریقات زیر بارش شدید آتش دشمن پیشروی کرده و صهیونیستها در مقابل این حمله اعراب به شدت مقاومت کردند.
نبرد بین مجاهدین و مراکز جلو و سنگربندی شده صهیونیستها تا روشن شدن هوا ادامه داشت تا آنکه با روشن شدن هوا صهیونیستها ناچار به تخلیه تعدادی از این مراکز در مقابل فشار رزمندگان و بازگشت به سوی روستا شدند. رزمندگان عرب قسطل را احاطه کرده و صهیونیستها را در آنجا به محاصره در آوردند و در طول شب به تبادل آتش پراکنده با یکدیگر پرداختند.
رسیدن نیروهای کمکی عرب به جبهه قسطل در طول روز پنجم آوریل نیز ادامه یافت و عبدالله العمری در رأس نیرویی از مبارزان بیت صفافا و روستاهای همجوار و شیخ هارون بن جازی به همراه نیرویی از عشیره حویطات و تعدادی از جوانان تحت فرماندهی اردنی به آنجا رسیدند. با آمدن این نیروها، جنگجویان عرب پشتگرم شدند و این نیروها به سرعت در مواضع مختلف پراکنده شدند.
رزمندگان حمله گسترده خود به روستا را شروع کرده و گروههایی از آنها به فرماندهی حاج محمود درویش و صبحی ابوجباره به طرف شمال روستا یعنی جائی که مواضع خط دوم و پشت خط صهیونیستها بود روی آورده و جنگی شدید تا ساعات آخر شب در گرفت و رزمندگان پس از مقاومتی شدید توانستند صهیونیستها را به داخل روستا برانند و آنها را به فاصله 200 متری وسط روستا رساندند. صهیونیستها در طول شب در برخیمواضعشان به تیراندازی ادامه دادند. ولی اعراب برای نگهداری مهمات آتش آنها را پاسخ نداد و شب را با حالت آتش بس به صبح رساندند.
رزمندگان حلقه محاصره ای را که شب ششم آوریل شروع شده بود تنگ کرده و علیرغم آتش شدید توپخانه صهیونیستها با روحیه ای قوی فشار بر روستا را ادامه دادند. در ساعت 30:2 صبح ششم آوریل کامل عریقات ـ فرمانده ـ مجروح شد و در حالی که حجم آتش دشمن شدت گرفته بود و برای حفظ قسطل به هر قیمتی که شده خود را به آب و آتش می زدند. صفوف رزمندگان جهاد مقدس به هم ریخته شد و مهمات آنها در این موقع به تدریج رو به کاهش نهاد.
ابراهیم ابودیه، کامل عریقات را بر پشت خود تا روستای صوبا که از میدان درگیری فاصله داشت حمل کرده و سپس به میدان جنگ باز گشت و رزمندگان را سازماندهی کرد و بهم ریختگی صفوف رزمندگان را پایان بخشید و در وجودشان حماسه برانگیخته و آنها را به ادامه جنگ تشویقشان نمود. آنها را در یک هجوم جدید به روستا با همکاری عبدالحلیم الجیلانی فرماندهی کرد.
صبح ششم آوریل گروه کمکی نیرومندی از رزمندگان که بهجة ابوغریبه فرماندهی نیروهای حامی آنجا از قدس آنها را به عهده داشت، فرستاده بود به قسطل رسیدند و رزمندگان عرب پشتگرم شدند. علی رغم ضد حمله ای که صهیونیستها انجام داده و در آن از توپخانه و هواپیما سود بردند زمانی طولانی ادامه داشت رزمندگان در مواضعشان که از نواحی شرقی و شمالی و جنوبی بر روستا احاطه داشت پایدار ماندند.
همچنین نیروهای کمکی به صهیونیستها که دامنه عملیات خود را به منظور جلوگیری از کمک رسانی اهالی روستاهای عربی همجوار به برادرانشان در قسطل به این روستاها گسترش دادهبودند رسید و توانستند تلاشهای رزمندگان برای نفوذ به قسطل را خنثی نمایند و موقعیت را به نفع خود تغییر دهند اما رزمندگان که کمبود مهمات آنها را ضعیف کرده بود ایستادگی کرده و ابراهیم ابودیه به همراه تعدادی از مردان توانستند یکی از مواضع دشمن را شکافته و برخی خانه ها را که افراد دشمن در آنها سنگر گرفته بودند تخریب نمایند و به سلامت بازگردند.
در صبح هفتم آوریل عبدالقادرحسینی از دمشق به بیت المقدس رسید و بعد از ظهر همان روز به قسطل رفت و امور جنگی آنجا و فرماندهی و تدبیر مواضع را در اختیار گرفت و سازماندهی نیروهای مجاهدین که آن منطقه را نگاهبانی و حفظ می کردند را به صورت زیر برگرداند.
1) سمت راست جبهه در جهت شرق قسطل گروهی از رزمندگان به فرماندهی حافظ برکات.
2) سمت چپ جبهه در جهت غرب قسطل، رزمندگان بدوی به فرماندهی شیخ هارون بن جازی.
3) در مرکز جبهه در جهت جنوب قسطل دو دسته فرماندهی ابراهیم ابودیه.
4) در موضع فرماندهی، عبدالقادر حسینی، عبدالله عمری و علی الموسوس.
گروه کوچکی از نفرات ارتش جهاد مقدس به فرماندهی صبحی ابو جباره برای حفاظت جهت مقابل و گروهی دیگر از رزمندگان تحت فرمان بیت المقدس و رام الله به فرماندهی شیخ عبدالفتاح مزرعاوی حفاظت قالونیا را به عهده گرفتند تا رزمندگان در حمله شان به قسطل مورد حمایت آنها واقع شوند.
به این ترتیب هجوم اعراب (رزمندگان) به قسطل در ساعت 23 روز 7 آوریل 1948 آغاز شده و نیروهای جبهه چپ توانستند مواضع دشمن و استحکامات خط مقدم که نزدیک بود به روستا وارد شوند را به تصرف در آورند. اما پیشروی نیروها ازناحیه شرقی به دلیل پایان پذیرفتن مهمات بسیاری از رزمندگان با مشکل روبرو شده و ابراهیم ابودیه و 16 نفر از نیروهایش جراحات مختلفی برداشته و رزمندگان در مقابل حجم آتش دشمن شروع به عقب نشینی نمودند.
اینجا عبدالقادرحسینی به منظور نجات موضع خود به پا خاسته و تعدادی از یارانش را با خود همراه کرد و زیر باران آتش صهیونیستها به روستا نفوذ کرد. در طول شب بدون آنکه موضعش نمایان شود به جنگ ادامه داد. صبح روز هشتم آوریل فرماندهی میدان جنگ اعلام کرد که عبدالقادرحسینی و یارانش در روستا به محاصره افتاده اند نیروهای کمکی از بیت المقدس و شهرها و روستاهای همجوار به طرف قسطل شتافتند. در بین نیروهای کمکی، دسته ای از پاسداران حرم شریف به فرماندهی عبدالمجید مدنی حجازی و دسته ای از جوانان بیت المقدس به فرماندهی بهجة و محمد ابوعربیة و محمدعادل نجار و گروهی از ارتش نجات به فرماندهی جمال رشید (عراقی) و گروهی دیگر از الخلیل به فرماندهی عبدالحمید الشلف و دسته ای از نیروهای روستاهای بدوی به فرماندهی رشید عریقات به چشم می خورد.
صبح روز هشتم آوریل که نیروهای کمکی به صحنه نبرد می رسیدند تبادل آتش بین دو دسته ادامه داشت اما رزمندگان احتیاج به سازماندهی داشتند و فقدان یک فرماندهی حکیم و دانا آنها را رنج می داد تا اینکه رشید عریقات فرماندهی نیروها را به عهده گرفت و شروع به سازماندهی آنها نمود و از آنها خواست که به منظور رخنه به روستا آتش تمامی سلاحهای باقیمانده را بر روی روستا متمرکز سازند در حالی که رزمندگان در آن هنگام غیر از یک خمپاره انداز از نوع بوصتین و چندین قبصه مسلسل "برن" و "لویس" سلاح دیگری نداشتند. عملیات نفوذ حمله در ساعت 11 آغاز شد و در ساعت 14 با ورود به روستا و آزاد ساختن آنجاپایان پذیرفت. صهیونیستها با سوار شدن در زره پوشها و نفربرهای زرهی خود به طرف راه بیت المقدس ـ یافا فرار کرده و منطقه قسطل را ترک گفتند. در حدود ساعت 30و14 دقیقه رزمندگان دریافتند که فرمانده عبدالقادر حسینی در یکی از خانه های قسطل به شهادت رسیده است. فرماندهی رزمندگان سعی داشت که این موضوع رزمندگان را از مسرت و شادی از پیروزیشان غافل نسازد. به همین دلیل از آنها درخواست ادامه جنگ و بیرون راندن و طرد دشمنان را نمود ولی شهادت عبدالقادر حسینی در جانهای رزمندگان اثری دردناک گذارده بود و آشوب و درهم ریختگی بر صفوف آنها مستولی شده و فرماندهی سیطره خود بر افراد را از دست داد و گروه های کمکی شروع به ترک قسطل نمودند و در روستا بغیر از رشید عریقات و عبدالحلیم الجیلانی و نیروهای این دو تن کسی باقی نماند.
پیامهای سریعی که به روستاهای همجوار برای درخواست فرستادن رزمندگان برای پاسداری و حفظ روستای قسطل ارسال شد ولی اجابت به این درخواستها به دلیل مشغول بودن ذهن مردم به شهادت عبدالقادرحسینی اندک و محدود بود و بالاخره کسانی که در قسطل باقی مانده بودند نیز مواضع خود در روستا را ترک کردند و رشید عریقات در ساعت 2 شب هشتم آوریل به موضع اصلی خود در منطقه بیت المقدس بازگشت و رشید (گیلانی) نیز تا پاسی از شب نهم آوریل گذشته در روستا ماند و آنگاه به همراه رزمندگان همراهش قسطل را تخلیه کردند و صهیونیستها بازگشتند و برای بار دوم در روز 9/4/1948 آن را تحت اشغال و تسلط خود در آوردند.
نبرد قسطل علی رغم شرایط نابرابر، نمونه ای زیبا از نمونه فداکاریهای فردی و حماسه انگیزه عربی بود. اما این نبرد یک پیروزی بود که در نتیجه ضعف اسلحه و مهمات رسانی و احتیاج به سازماندهی وکمبود مهمات و ضعیف و ناقص بودن خدمات پزشکی جنگی و وسایل ارتباطات ضایع شده و از دست رفت.
مأخذ:
- العارف، عارف: النکبة، ج 1، بیروت 1956.