نمایش مبدأ برای کلاوزنر، ژوزف (1958ـ1874)


        

[[کلاوزنر، ژوزف (1958ـ1874)|ژوزف کلاوزنر]] (Joseph Klausner)تاریخ دان و ناقد [[عبری|عبری]] نویس است. وی در اولینسک (لیتوانی) به دنیا آمد و آموزش دینی سنتی دید. در [[دانشگاه|دانشگاه]] هایدلبرگ [[آلمان ـ اسرائیل، روابط|آلمان]] زبان سامی، زبان شناسی و تاریخخواند و سال 1902 به درجه دکتری دست یافت. در مدرسه نوین تلمودی اودسا مدرس تاریخ شد. در 1917 استاد پژوهش های شرقی [[دانشگاه|دانشگاه]] اودسا شد. سال 1919 به فلسطین رفت و ضمن ادامه فعالیت های ادبی و پژوهشی در 1926 استاد ادبیات [[عبری|عبری]] در [[دانشگاه|دانشگاه]] عبری شد. سال 1944 استاد درسی به نام "تاریخ معبد دوم" در همان [[دانشگاه|دانشگاه]] شد و تا پایان عمر، این کرسی را در اختیار داشت.

کلاوزنر در روزنامه نگاری هم دست داشت و پس از [[هاعام، آحاد (1927ـ1856)|آحاد هاعام]] سردبیر مجله [[عبری|عبری]] هاشیلواح شد (1903 تا 1926). گاهی [[بیالیک، حیم (1934ـ1873)|حیم بیالیک]] و یعقوب فیشمن نیز در این زمینه او را یاری می دادند. در سال 1933 و 1934 سردبیر مجله [[عبری|عبری]] بیتار ـ ارگان حزب صهیونیست های تجدیدنظرطلب ـ شد و از سال 1950 دائره المعارف [[عبری|عبری]] زیر نظر او تدوین می شد.

کلاوزنر تألیفات بسیاری در زمینه تاریخ، نقد ادبی و زبان شناسی بر جای گذاشته است، اما بیشترین توجهش به احیای [[زبان عبری|زبان عبری]] و گسترش آن بوده است. از برجسته ترین آثارش در این زمینه زبان عبری، زبانی زنده (1896) است که در آن خواستار گسترش فرهنگ لغت [[عبری|عبری]] شده است تا بتواند با تعدیل کاربردهای زبانی [[تلمود|تلمود]] و میشنا، نیازهای روز را برآورده سازد.

[[کتاب|کتاب]] خلاصه قواعد [[زبان عبری|زبان عبری]] (1935) نیز کوششی بود برای ساختن اصولی نوین برای این زبان. از مهم ترین نوشته های کلاوزنر مجموعه مقالات وی در نقد ادبی است که در سه جلد با نام آفرینندگان و سازندگان (1929ـ1925) منتشر شده است.در این مقالات به وظیفه ادبیات [[عبری|عبری]] زبان در دوره ای که "خیزش قومی"اش نامیده است می پردازد.

کتاب تاریخ ادبیات نوین [[عبری|عبری]] (1950ـ1930) نیز به بررسی نقش ادبا در تحول [[زبان عبری|زبان عبری]] و پیوند ادبیات [[عبری|عبری]] با ادبیات جهانی و "قوم گرایی یهودی" اختصاص دارد. کلاوزنر در این نوشته ها از همان سبک های سنتی و رایج در پژوهش ادبی سدهنوزدهم استفاده می کند. به همین دلیل برای زندگی نویسنده و عناصر زمان، مکان و هویت ملی اهمیت بسیاری قایل می شود و آنها را عناصری تعیین کننده در نوآوری هنری می داند.

البته نگرش او به تأثیر این عناصر، آمیخته با گرایش مادی و ماشینی است. وی در ارزیابی آثار ادبی معمولاً با احکام ثابت و خشک ایدئولوژیک و از پیش آماده شده، وارد می شود و همین موجب می گردد که ویژگی ها و زیبایی های اثر هنری را نبیند و نتایجی نادرست و ساختگی بگیرد.

[[کتاب|کتاب]] های تاریخی کلاوزنر، ویژگی های فکری او را آشکارتر بیان می کند. [[کتاب|کتاب]] های تاریخ یهودی (1907)، یهودیت و انسانیت (1910) و تاریخ معبد دوم (1949) از برجسته ترین [[کتاب|کتاب]] های تاریخی او به شمار می روند. وی در این کتابها می کوشد رویدادهای گذشته را نه براساس روند تاریخی اش، بلکه بر پایه ارزش های زمان حاضر ارزیابی نماید.

همچنین می کوشد اندیشه های بنیادینی را که شالوده تفکر صهیونیستی است ثابت کند؛ اندیشه هایی مانند تفاوت و تفوق یهودیان و اتحاد آنان در قومی یکپارچه که دارای "استمرار تاریخی" است و از آغاز تاریخ تاکنون هیچ شائبه ای در این استمرار پدید نیامده است. کلاوزنر افزون بر اینها مقالات بحث انگیزی درباره تاریخ مسیحیت نوشته است. [[کتاب|کتاب]] یسوع ناصری، زندگی، دوران و تعالیمش (1922) مسیح را شخصیتی یهودی و قوم گرا معرفی می کند که به گمان او هرگز از یهودیتش دست نکشید. [[کتاب|کتاب]] از یسوع تا پولس (1940ـ1939) نیز با تکیه بر منابع دینی یهودی، تحول مسیحیت را مورد بررسی قرار می دهد.

اگرچه همواره ادعای بی طرفی علمی دارد، اما تصور کلاوزنر از تاریخ، تصوری اسطوره ای است که برای اثبات توهمات سنتی صهیونیستی از هر نیرنگی استفاده می کند.همین امر سبب شده است کتاب هایش سرشار از تعصب شدید نسبت به یهودیان باشد و هرچه را که در تاریخ انسانیت،غیریهودی است در سایه ای از بی توجهی کامل قرار دهد.

صهیونیست بودن کلاوزنر نه تنها یک گرایش فکری، بلکه موضوع اصلی زندگی اش بود. در جوانی به انجمن [[دوستداران صهیون|دوستداران صهیون]] پیوست و از فعال ترین اعضای آن شد. در نخستین کنگره [[صهیونیسم|صهیونیسم]] (1897) و پس از آن در ده کنگره بعدی نیز حضور یافت. از سال 1930 نقش عمده ای در حزب صهیونیست های تجدیدنظرطلب و سپس در [[حیروت، حزب|حزب حیروت]] داشت. [[حیروت، حزب|حزب حیروت]] پس از به هم ریختن حزب قبلی جای آن را گرفت. او از نظریه پردازان اصلی جریانی بود که دو حزب یادشده در پی آن بودند. در سال 1949 [[حیروت، حزب|حزب حیروت]] او را نامزد نمود تا در نخستین انتخابات نخست وزیری حکومت صهیونیستی، رقیب [[وایزمن، حیم (1952-1864)|حیم وایزمن]] باشد.

==مأخذ:==
#المسیری، عبدالوهاب: '''''دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم'''''، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد سوم، زمستان 1382.