ماهلر، هورست

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


هورست ماهلر از جمله تجدیدنظرطلبانی است که با جدیت و پشتکار فراوان به بیان اندیشه های خود به ویژه درباره یهودیان و مسئله هولوکاست پرداخته است. او که از سالهای نخستین فعالیت سیاسی خود در دهه 1960 با مشکلاتقانونی حاکم بر دستگاه قضایی کشورش مواجه و به صورت پیاپی و طولانی مدت به دادگاه کشانده شده و مدتی را نیز در زندان گذرانده است، هیچ گاه دست از فعالیت برنداشته و بی پرواتر از گذشته به تبیین دیدگاهها و مواضع خود پرداخته و با اصرار بیشتری بر موضوعاتی چون سلطه غیرمستقیم یهودیان بر ملتهای غربی و دروغین بودن هولوکاست تأکید ورزیده است.

ماهلر با توجه به رشته تخصصی (حقوق) و شغل اصلی اش (وکالت) همکاری نزدیکی با دیگر تجدیدنظرطلبان داشته و در بسیاری از کنفرانسهای آنان شرکت کرده و وکالت چند تن از آنان را به عهده گرفته که مشهورترین شان هموطن او ارنست زاندل است. هرچند که دادگاه آلمان به دلیل عضویت گذشته او در شاخه ارتش سرخ (RAF) و داشتن گرایشهای آنتی سمیتیک و راستگرایانه، صلاحیت او برای وکالت را نپذیرفت.

الف ـ زندگینامه:

هورست ماهلر (Horst Mahler) در 23 ژانویه سال 1936 یعنی سه سال قبل از آغاز جنگ جهانی دوم در شهر هاینو (Haynau)آلمان به دنیا آمد. پدرش دندانپزشکی بود که از طرفداران حزب نازی محسوب می شد، لذا با اشغال آلمان از سوی نیروهای متفق در سال 1945، خانواده اش از آن شهر گریختند و مدتی به شهر روسلو (Roslau) پناه بردند، اما با مرگ پدر ماهلر، او و خانواده اش از آن شهر نقل مکان کرده و به برلین غربی رفتند و اواسط دهه 50 ماهلر پس از پایان تحصیلات متوسطه، با دریافت بورسیه تحصیلی از یک بنیاد خیریه به تحصیل در رشته حقوق پرداخت. او در طی سالهای تحصیل به عضویت حزب سوسیال دمکرات آلمان (SPD) درآمد، اما پس از مدتی، حزب مذکور به خاطر وابستگی او به فدراسیون دانشجویان سوسیالیست آلمان (SDS) مانع ادامه عضویت او در حزب شد. پس از فارغ التحصیلی، ماهلر مدتی دوره کارآموزی وکالت را گذراند و سپس به عنوان مشاور حقوقی یک شرکت نه چندان بزرگ مشغول به کار شد. در سال 1964 ماهلر اولین وکالت خود را در دفاع از پرونده یک بانک آلمانی تجربه کرد و طی سالهای 1966 و1967 نیز وکالت چند پرونده مهم را برعهده گرفت، اما فراز و شیب زندگی ماهلر در سال 1968 آغاز شد.

مشارکت ماهلر در تظاهرات خودجوش عده ای جوان علیه یک بنگاه انتشاراتی محافظه کار با تلاش برای ترور یکی از مسئولان آن همراه شده بود، باعث شد که دفتر دادستان عمومی آلمان درصدد سلب صلاحیت حرفه ای ماهلر درآید و او را از حرفه وکالت بازدارد. با اینکه این ماجرا به نفع ماهلر پایان یافت و ماهلر تا سال 1970 نیز به کار وکالت ادامه داد، این اقدام سابقه ای شد برای اینکه در ماه مارس 1970 یکی از دادگاههای برلین غربی ماهلر را به خاطر مشارکت در ناآرامیهای دو سال پیش به 10 ماه حبس تعلیقی محکوم کمند و متعاقب آن در ژانویه همان سال به اتهام وارد کردن خسارت به آن بنگاه انتشاراتی، به زندان بیفتد، اما در چهاردهم همان ماه با ضمانت دوستش، آندریاس بادر (Andreas Baader) آزاد شد.

با آزادی ماهلر، او به همراه بادر و یکی دیگر از دوستانشان به نام مینهوف (Meinhof) به اردن رفتند و به یک اردوگاه چریکی پیوستند. ماهلر پس از چند ماه حضور در اردن و در کنار اردوگاههای چریکهای فلسطینی، به آلمان بازگشت و در سال 1971 به اتهامی نامعلوم بازداشت شد. ولی موفق به قانع کردن دادستان آلمان برای آزادی خود به دلیل بیماری شد. اما در اکتبر سال 1973 به اتهام مشارکت در تأسیس یک گروه جنایی گودران انسلین (Gudrun Ensslin) مجددا تحت تعقیب قرار گرفت که این امر سرآغاز یک سلسله اتهامات پیاپی علیه او بود و به محاکمه و در نهایت زندانی شدن وی منجر شد. در سال 1975 یکی از کاندیداهای شهرداری برلین به نام پیتر لورنز (Peter Lorenz)گروگان گرفته شد و آدم ربایان، آزادی چند تن از دوستانشان را خواستار شدند که یکی از آنان ماهلر بود با اینکه درخواست آنان با موافقت مقامات آلمان مواجه شد، ماهلر از قبول آن خودداری کرد. او در ادامه سالهای حبس خود در زندان، بیانیه گروه خود را نوشت، اما دیگر اعضای گروه آن را نپذیرفتند و حتی او را از گروهی که خود او بنیانگذاری کرده بود، اخراج کردند. ماهلر در نهایت از اتهاماتی که به خاطر آن زندانی شده بود، تبرئه و در اوایل دهه 80 از زندان آزاد شد و از آن پس، با پشتکردن به تفکرات سیاسی چپ گرایانه قبلی، به سیاستهای محافظه کارانه روی آورد.

ب ـ دیدگاهها و مواضع:

ماهلر از جمله اندیشمندانی است که دیدگاههای ملی گرایانه او به شکل بارزی در نوشته ها و سخنانش آشکار است. خانواده ماهلر (همان گونه که در زندگینامه اش اشاره شده است) از طرفداران حکومت رایش سوم بوده اند و خود او نیز همچنان این علاقه و طرفداری را حفظ کرده است.

او معتقد است که ساختار دولت رایش هنوز هم به عنوان یک دولت ملی و مردمی وجود دارد و در سال 1945 از بین نرفت. از نظر او به دنبال "بازداشت غیرقانونی" اعضای حکومت رایش توسط آدمیرال دونیتز (Admiral Donitz) در 23 می 1945، رایش صرفا تواناییهای کارکردی خود را از دست داد و در قیام آینده ملت آلمان، دولت رایش دوباره آن تواناییها را به دست خواهد آورد.

ماهلر در راستای اندیشه های سوسیالیستی گذشته خود، اعتقاد دارد که ملتهای اروپایی، از جمله ملت آلمان، روزی به خودآگاهی خواهند رسید و خود را از سلطه جهانی حاکم بر کشورهایشان که عمدتا در دست یهودیان پولدار قرار دارد، رها خواهند ساخت. او در چارچوب همین اندیشه، انگلیس و فرانسه را کشورهایی خیانتکار به آرمان ملت آلمان می داند، هرچند بر این باور است که در آینده و پس از قدرت یابی دوباره حکومت رایش، آلمان باید انگلیس و فرانسه را به خاطر خیانتشان به اروپا، ببخشاید و سیاست خارجی جدیدی، مبتنی بر عدم مداخله در امور داخلی دیگران را اتخاذ کند و در راستای این سیاست خارجی جدید، از حقوق دیگر ملتها حمایت کرده و روابط دوستانه آنها با آلمان را تضمین کند.

به خاطر این اندیشه ها و افکار است که برخی از مردم، ماهلر را قربانی یک دنیای بهتر نامیده اند، هرچند خود او این عنوان را نابخردانه توصیف می کند و معتقد است که او تنها جرأت دارد آنچه در اندیشه دارد را بیان کند.

دیدگاههای ماهلر در قبال مسائلی چون یهودیان و هولوکاست، دیدگاههای منحصر به فرد قابل توجه می باشد.

1 ـ یهودیان:

دیدگاه ماهلر درباره خودآگاهی ملل اروپایی، عموما نسبت به خطرات یهودیان مطرح است. از نظر ماهلر مردم اروپا با دموکراسی سرگرم نگه داشته شده اند، وگرنه آنچه باید به جای کلمه دموکراسی ذکر شود، حکومت یهودیان است، زیرا ثروتمندان یهودی اقتصاد جهانی، نظام پولی و رسانه های جهان را کنترل می کنند. او بر این باور است که حتی مؤسسات آموزشی کشورهای مختلف از جمله اروپا هم تحت کنترل یهودیان است.

از نظر ماهلر، ملتهای اروپایی به شکل روزافزونی از ویرانی جهان توسط یهودیان آگاه می شوند و همین واقعیت کافی است تا نگرانیهایی برای پایان دادن به سلطه جهانی یهودیان در آنان ایجاد شود. او معتقد است که با نفرت از ثروت مداری، ملتها در حال کسب آگاهی نسبت به هویت ملی خود بوده و در نهایت خود، رسانه ها و مؤسسات آموزشی را از سلطه یهودیان ثروتمند آزاد خواهند کرد. بعد از آن نیز خود آنان تشخیص می دهند که یهودیان ساکن سرزمینهایشان، علیه دولتهای ملی شان عمل می کنند، لذا آنان را تحت شمول قوانین خارجیان درخواهند آورد.

ماهلر تأکید دارد که دشمنان واقعی ملتها یهودیانند و لذا گفته است من نه با موجودات افسانه ای، بلکه با دشمنان واقعی (یعنی یهودیان) می جنگم.

2 ـ هولوکاست:

ماهلر به عنوان یک ملی گرای آلمانی نسبت به دیگر اندیشمندان تجدیدنظرطلب به صورتی مضاعف با مسئله هولوکاست درگیر شد، زیرا از یک سو مانند دیگر تجدیدنظرطلبان، در مخالفت با یهودیان و ادعای آنان مبنی بر کشتار برنامه ریزی شده شش میلیون یهودی موضع گیری کرده است و از سوی دیگر، به عنوان یک ملی گرای طرفدار حکومت رایش سوم، به تبرئه حکومت نازی می پردازد. او در این باره تأکید دارد، "این موضوع که ما به طور برنامه ریزی شده شش میلیون یهودی را به قتل رساندیم، دروغی بیش نیست." در همین راستا او در سال 2002 در دفترحزب دموکراتیک ملی (NDP)اعلامیه هایی با موضوع انکار هولوکاست را پخش کرد.

ماهلر معتقد است که زیر سؤال بردن هولوکاست امری کاملاً عادی و نشانه سلامت روانی افراد است. به همین دلیل او نیز از جمله اندیشمندانی بود که پس از سخنرانی احمدی نژاد رئیس جمهور ایران، مبنی بر افسانه بودن هولوکاست با استقبال از مواضع وی و تقدیر از او گفت: آقای احمدی نژاد کمک بسیاری به ما تجدیدنظرطلبان کرد. هولوکاست هرگز اتفاق نیفتاده است و بزرگترین دروغ تاریخ است و انعکاس منطقی آن این خواهد بود که احمدی نژاد افراد بسیاری را به سوی تجدیدنظرطلبی سوق خواهد داد. او افزود: آلمانها باید برای حفظ کشور خود با داستان دروغین هولوکاست مبارزه کنند. او همچنین یادآور شد که بسیاری از مورخان به زور وادار به سکوت شده اند و بسیاری از آنان در حال حاضر به خاطر گفتن حقیقت در زندان به سر می برند.

به دنبال این حمایت و همچنین برنامه ریزی برای برگزاری کنفرانس هولوکاست در تهران در سال2006 دادگاهی در ایالت براندنبورگ (Brandenburg) آلمان ماهلر را برای مدت شش ماه ممنوع الخروج کرد تا از سفر احتمالی او به کنفرانس مذکور جلوگیری به عمل آورد.

ج ـ فعالیتها و اقدامات:

ماهلر بنیانگذارBaader-Meinhof Gang است. او برای اینکه ایده های مارکسیستی خود را به عمل نزدیک کند، به دنبال راههای مختلف بود. ایده او در این باره این بود که برای وقوع یک انقلاب مارکسیستی باید یک دسته چریکی شهری ایجاد کرد تا این دسته به وقوع انقلاب کمک کند. در راستای این ایده، در دهه 70 قرن بیستم او و دوست نزدیکش اندریاس بادر، گروهی به نام گودران انسلین که متشکل از برخی تبعیدیان بود را به وجود آوردند.

هورست ماهلر به عنوان عضو برجسته حزب دموکراتیک ملی آلمان (National Democratic Party of Germany: NPD) طی چند سال یک شخصیت سیاسی جدید از خود به نمایش گذاشت. او که در گذشته یکی از بنیانگذاران بخش ارتش سرخ آلمان (RAF) بود، با گذر از چپگرایی سوسیالیستیبه ناسیونالیسم، چهره تازه و پویایی از خود در حزب دموکراتیک آلمان به نمایش گذاشت. ماهلر با بسط تواناییهایی این حزب، آن را به تجزیه و تحلیل موضوعاتی چون جهانی شدن، امپریالیسم، دولت و مصرف گرایی سوق داد.

اولین مقاله او در این رابطه در مجله ای چپگرا درج شد که در آن تفکرات گذشته ماهلر حول محور مارکسیم به خوبی نمایان بود و در دیگر مقالات او نیز جنبه هایی از اندیشه های جدلی و نقادانه او دیده می شود.

ماهلر در سال 2001 جزء اولین کسانی بود که حملات 11 سپتامبر، صهیونیسم و نظم نوین جهانی را در یک کنفرانس تاریخی به چالش کشاند و به همین خاطر در سال 2003 از سوی دادگاه ماینز آلمان، به پرداخت چند هزار یورو محکوم شد. ماهلر در مبارزه اش با کاپیتالیسم جهانی، فراتر از چارچوب چپ و راست می اندیشد، هرچند از آموزه های هر دو بهره گرفته است.

مآخذ:

  1. بولتن رویداد و گزارش صهیونیسم، 31/1/1385، شماره 114؛ 19.
  2. www.dhm.de/lemo/html/biografien/mahlerhorst/i ndex.htm.
  3. www.baader-meinhof.com/who/terorists/bmganag/mahlerhorst.html.
  4. www.Finalsotution 88.com/Horst %20 Mahler %20 on %20 Jews. doc.
  5. http://www.alphalihnk.com.au/radnat/mahler/index.html.