بن یهودا، الیعاذر (1922ـ1857)

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


الیعاذر بن یهوداپیشوای جنبش احیای زبان عبری نوین بود. در یکی از روستاهای لیتوانی به دنیا آمد. دروس دینی را آموخت و سال هایی از جوانی اش را در مدرسه تلمودی گذرانید. اما پس از اثرپذیری از جنبش روشنگری یهودی به مدرسه ای غیردینی رفت و با میراث یدیشی اش قطع رابطه کرد. به سوسیالیسم، هیچ انگاری، و ناسیونالیسم اندام وار (با جلوه فاشیستی) گرایش پیدا کرد. این نوع از ناسیونالیسم در نیمه دوم سده نوزدهم رایج شد و بذراندیشه هایی همچون "روح زمان"، "روح ملت" و "ملت اندام وار" در خاک آن رشد کرد.

چنین افکاری از ملت های دیگر، "ملت اندام وار مطرود" می ساخت. بن یهودا در آغاز تحت تأثیر جریان خلقی های روسیه بود که گرایش های قومی اسلاوی داشت. به همین دلیل، وی خواهان روسی کردن یهودیان بود.

با افزایش و رشد گرایش های ناسیونالیستی، امپریالیستی و نژادپرستانه در اروپا، بن یهودا راه حل امپریالیستی برای مسأله یهود را پذیرفت؛ راه حلی صهیونیستی که عبارت بود از صدور مشکلات غرب ـ از جمله مشکل یهودیان ـ به مشرق زمین. آن چه به این قضیه کمک می کرد این بود که بن یهودا با پرتز اسمولنسکین، اندیشمند صهیونیست، آشنا بود. وی از سال 1897 برای مجله اسمولنسکین مقاله های صهیونیستی می نوشت.

بن یهودا در 1878 برای تحصیل در رشته پزشکی به پاریس رفت. اما به دلیل بیماری سل، درسش را نیمه تمام رها کرد و برای درمان به الجزایر رفت (1881ـ1880). در سال 1881 با همسرش در فلسطین مستقر شد و پس از دریافت مجوز تدریس مواد عبری در مدارس الیانس به آموزگاری پرداخت.همان سال در پایه گذاری انجمنی صهیونیستی که به کار روی زمین فرا می خواند، سهیم شد. از دیگر اهداف این انجمن، احیای زبان عبری، آفرینش ادبیات عبری نوین و پروراندن روح قومی در جوانان بود. بن یهودا سال 1884 هفته نامه هاتسمی را که در سال 1910 به روزنامه هایی با نام هاآور تبدیل شد، تأسیس کرد. اندیشه های صهیونیستی وی در این مجله منتشر می شد. او به نظام صدقه(حالوقه) حمله کرده، خواستار توجه به کشاورزی می شد.

بن یهودا پیوند احیای عبری با تجربه اسکانی صهیونیسم را دریافته و فهمیده بود که هیچ یک بدون دیگری به موفقیت نمی رسد. حضور یهودیان در جوامع غربی به معنای آمیختگی فرهنگی و زبانی در آن جوامع بود، اما اسکان آنان در فلسطین به انزوای آنان دامن می زد و همین انزوا زمینه ساز پیدایش زبانی مستقل بود. تحولات بعدی، درستی حدس بن یهودا را تأیید کرد؛ زیرا دیگر هیچ کس به زبان یدیشی روی نیاورد و این زبان به فراموشی سپرده شد.

در مورد زبان عبری نیز تقریبا چنین وضعیتی وجود داشت؛زیرا بیشتر اندیشمندان دینی یهود با این زبان نمی نوشتند و به زبان میهن خویش بسنده می کردند. این در مورد یهودیان پراکنده در سراسر جهان بود، اما در مورد ساکنان فلسطین، قضیه کاملاً تفاوت داشت؛ چه دعوت به اسکان باید با ظواهر یهودی انجام می شد تا بتوان توده های یهودی را به ماده ای اسکانی تبدیل کرد. این همان کاری بود که بن یهودا برای جنبش صهیونیسم انجام داد، یعنی با بازنگری در معنای خلاص و رهایی یهودیت را از مضمون دینی اش تهی کرد. او رهایی واقعی را به بازگشت به فلسطین و اقامت در آن تفسیر کرد و نه آن "انتظار منفی" برای از راه رسیدن ماشیح موعود. بنیهودا، ارمیای نبی را به این دلیل که این میهن را به بیگانه سپرده بود، خائن می دانست.

یهودیانی که به فلسطین بازمی گشتند ـ از نگاه او ـ هرگز جامعه ای دینی و پای بند به ارزش های اخلاقی را پایه گذاری نمی کردند؛ زیرا این ایده های دینی تنها کاری که توانسته است بکند، ایجاد قومی مرده، بی زمین و بی زبان است؛ قومی ناقص و معنوی که فقط موجب خنده دیگر اقوام می شود. یهودیانی که باز می گردند نخبگانی هستند که نمی خواهند در هامش باشند و به همین دلیل با پذیرش اسکان، به کشاورزی در این سرزمین می پردازند و اکثریت جمعیت آن را تشکیل می دهند و آن گاه ملتی مانند دیگر ملت های زنده خواهند شد. پس می توان زبان عبری را به عنوان یکی از مهم ترین ظرف های هویت یهودی احیا نمود و با تضمین استمرار آن، هویت یهودی را استمرار بخشید.

می توان نقش بنیادین بن یهودا در جنبش صهیونیسم را تأکید وی بر عنصر زبان در ساختار قومی اسکانی پیشنهادی اش دانست؛ زیرا زمین و اکثریت یهودی، همان چارچوب لازم برای پیدایش زبان نوسازی شده عبری است. او برای احیای عبری کوشش بسیار کرد و به پژوهش در ادبیات کلاسیک عبری پرداخت تا واژه هایی را بیابد که در زندگی امروزی نیز بتواند به کار رود. واژه های جدیدی ساخت و واژه هایی را نیز از زبان عربی وام گرفت و آنها را عبری کرد. او با یدیشی جنگید و در برابر برخی یهودیان آلمانی که می خواستند زبان آلمانی را زبان رسمی ساکنان فلسطین سازند، ایستادگی کرد. البته مهم ترین کار بن یهودا تدوین فرهنگ عبری قدیم و فرهنگ عبری نوین بود که اگرچه فقط نه جلد از آن را منتشر نمود، اما بیش از چهل سال از عمر خویش راصرف آن کرد. در این فرهنگ، هیچ یک از واژه های عبری که از زبان های دیگر آمده اند، وارد نشده است.

بن یهودا سال 1889 انجمن زبان عبری را راه اندازی کرد و تا زمان مرگ، ریاستش را بر عهده گرفت. این انجمن در سال 1953 به آکادمی زبان عبری تبدیل شد که طرح بن یهودا را کامل نمود و فرهنگ او را در هفده جلد چاپ کرد (1959).

پس از اشغال فلسطین به دست نیروهای انگلیسی که در پی جنگ جهانی اول روی داد، بن یهودا نماینده تام الاختیار بریتانیا را تشویق نمود تا عبری را یکی از سه زبان رسمی این کشور اعلام کند. او برای گسترش عبری "انجمن سیواتینو" را تشکیل داد و دبیر کمیته برنامه ریزی دانشگاه عبری شد.

اگرچه بن یهودا بر تز ناسیونالیسم اندام وار و مرتبط با زمین پافشاری داشت، اما در عمل چندان در آن پایدار نبود. برای مثال او طرح شرق آفریقا، یعنی ایجاد مرکز اسکانی صهیونیستی در شرق آفریقا به جای فلسطین را تأیید کرد و هرگز دراین اندیشه که با اصول پیشین او تناقض داشت، تردیدی به خود راه نداد. البته شمار بسیاری از صهیونیست هایی که از اقامت در سرزمین موعود و جنگ با صاحبانش به تنگ آمده بودند نیز همین وضع را داشتند (یکی از نوادگان بن یهودا در عملیات استشهادی یک انقلابی فلسطینی در 1990 جان باخت).

بن یهودا به رغم افکار قوم گرایانه اش از نخستین کسانی بود که خواستار حضور یهودیان در بیرون فلسطین شد؛ البته با این شرط که پیوند فرهنگی خویش را با نام میهن حفظ کنند و فلسطین به میهن و مرکز معنوی ایشان تبدیل گردد.

گفتنی است که اهتمام بن یهودا به زبان عبری سبب شد تا یهودیان ارتدوکس او را لعن و نفرینکنند؛ زیرا آنها بر این باور بودند که عبری زبانی مقدس است و تنها باید در مراسم عبادی به کار رود.

مأخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد سوم، زمستان 1382.