اسکان یهود، پروژه های صهیونیستی در خارج از فلسطین
آنگاه که از پروژه ها و طرحهای اسکان یهودیان در خارج از فلسطین صحبت می شود باید توجه داشت که این پروژه ها و طرحها از طرف هیأتها و مقامات مختلف پیشنهاد گردیده است.
در گذشته طرح های متعددی برای اسکان یهودیان در خارج از فلسطین مطرح شد. ظهور این طرح ها با ظهور استعمار وطن گزین (مهاجرتی) غربی همزمان بود. اولین طرح اسکان، طرح نونیزدار فونیسکا بود که در سال 1625 برای تأسیس یک مستعمره یهودی در کوراساو مطرح شد. مجلس هلند با این طرح موافقت کرد. یهودیان در یک چارچوب مشابه در سورینام اسکان داده شدند و توانستند یک مجموعه مهاجرتی شبه مستقل را تشکیل دهند که شورشیان سیاه پوست و ساکنان اصلی آن را از میان بردند. در سال 1659، شرکت فرانسوی هند غربی برای تأسیس یک مستعمره یهودی در کابین مجوزی به دیوید ناسی داد.
در سال 1790، یک نویسنده لهستانی پیشنهاد اسکان یهودیان در اوکراین (تابع لهستان) را مطرح کرد. این یکی از مطالبات اصلی جنبش فرانکیسم بود. در سال 1815 شاتوفسکی، کشیش لهستانی، پیشنهاد کرد که یهودیان در یک منطقه کوچک یهودی نشین در آسیای صغیر اسکان داده شوند تا پایگاهی برای دولت روسیه علیه خلافت عثمانی تشکیل دهند.در ایالات متحده هم طرح های اسکانی دیگری پدیدار شد که مهم ترین آنها طرح موردکای نواه معروف به پروژه کوه آرارات (1826) بود. پروژه های صهیونیستی اقلیمی بسیاری مطرح شد. برخی از این پروژه ها عبارت اند از: عریش، قبرس، مدین، آنگولا، موزامبیک، کنگو، احسا و آرژانتین. اما مهم ترین آنها طرح آفریقای شرقی بود که هدف از آن ایجاد یک منطقه تحت الحمایه انگلیسی و یهودی در شرق آفریقا بود. این منطقه می بایست از جهت ایدئولوژیک و از جهت ظواهر، اسما و رسما تابع امپراتوری انگلیس باشد.
طرح و پروژه اسکان در آرژانتین و کانادا از طرف جمعیت اسکان یهودیان که توسط "بارون دوهرش" تأسیس گردیده بود ارائه شده، در حالی که پروژه و طرح شرق آفریقا (معروف به طرح اوگاندا) و طرح سینا (العریش) از طرف "تئودور هرتزل" و سازمان یهود پیشنهاد شده بود. و اما پروژه لیبی از طرف سازمان یهود برای سرزمینها که شاخه ای منشعب از سازمان اصلی نهضت یهود به رهبری "اسرائیل زانگویل" است در سال 1905 مطرح شد.
1 ـ آرژانتین: اسکان یهودیان در آرژانتین به نام بارون موریس دوهرش ئوس و بنیانگذار جمعیت اسکان یهودیان که در سال 1891 در لندن تأسیس گردید شناخته شده است .در این کشور شهرک مویزویل در ایالت حاصلخیز "سانتاوی" و چند شهرک دیگر در دهه آخر قرن گذشته ایجاد گردید. ایجاد و برپایی این گونه شهرکها با فرا رسیدن سال 1914 به ایالتهای "لابامبا" و "انتری ریوس" و "بوینس آیرس" کشیده شد و بیشتر یهودیانی که به این شهرکها رفتند از یهودیان اروپای شرقی بودند. لازم به یادآوری است که هرتزل در کتاب خود به نام"دولت یهود" آرژانتین را یکی از دو منطقه احتمالی برای ایجاد دولت یهود انتخاب کرده بود، و منطقه دیگر، فلسطین بود.
برنامه اصلی طرح جمعیت اسکان یهودیان، از طرفی شامل مذاکره با دولت آرژانتین جهت عمران و آبادانی حدود 75/3 میلیون هکتار زمین و از سوی دیگر مذاکره با روسیه تزاری به منظور اجازه دادن به سه میلیون یهودی برای مهاجرت به آرژانتین در مدت زمان بیست وپنج سال بود. ولی این طرح و پروژه به طور کامل موفقیت آمیز نبود و تنها 000/600 هکتار زمین به دست آوردند.
تعداد یهودیانی که در مستعمرات کشاورزی آرژانتین در دو دهه این قرن اسکان داده شدند، حدود 20000 یهودی بود. و این بیشترین تعداد نفراتی است که در کشورهای کشاورزی اسکان داده شدند، زیرا شهرکهای بزرگ بودند که کشاورزان یهودی را همانند دیگر شهرکهای کشاورزی یهودی در شهرکهای دیگر جذب کردند. و به این ترتیب طرحهای اسکان کشاورزی با شکست روبه رو شد.
با وجود اینکه یک سازمان غیرصهیونیستی عهده دار ایجاد شهرکها در آرژانتین گردید و به آنها کمک می کرد، ولی یهودیان ساکن این شهرکهاـ با توجه به وفاداری آنها چه از لحاظ سیاسی و چه از لحاظ ایدئولوژیکی و عقیدتی ـ به سرعت به طرف نهضت جهانی صهیونیسم کشانده شدند. یهودیان آرژانتین، که تعداد آنها امروز در حدود یک میلیون نفر است، به عنوان یک نیرو و قدرت سیاسی فعال که می توانند بر سیاست خارجی دولت آرژانتین تأثیر، بگذارند شناخته شده اند.
2 ـ ایالات متحده آمریکا، برزیل و کانادا: اسکان یهودیان در کانادا نیز زیرنظر جمعیت اسکانیهودیان انجام می گرفت، و با اینکه اساس فعالیت این جمعیت صرف جذب و انتقال یهودیان روسیه و لهستان به آرژانتین می باشد ولی توجه ویژه ای نیز به طرحهای اسکانی سایر مناطق مبذول می داشت. این جمعیت زمینهایی را در ایالات متحده آمریکا به دست آورد و چندین شهرک در ایالتهای نیویورک و نیوجرسی و پنسلوانیا احداث کرد. همین جمعیت در سال 1904 زمینهایی نیز در ایالت "ریوگراندی دوسول" در برزیل خریداری کرد و یک شهرک در منطقه "کواترو ایراماموس" به مساحت 93 هزار هکتار ایجاد نمود. ولی این پروژه باعث ایجاد شهرکهای واقعی نشد، و همین امر موجب گردید که از آن منصرف شوند.
در کانادا، ابتدای کار تشویق کننده بود. جمعیت، در سال 1892 "شهرک هرش" را در ایالت ساسکاتشوان، ایجاد کرد، و در ایالت "مانیتوبا" نیز چندین شهرک دیگر احداث شد. همچنین جمعیت شعبه ای برای خود در کانادا تأسیس کرد که وظیفه اش سرپرستی پروژه ها و طرحهای اسکان در آن سرزمین بود که رو به افزایش نهاده بود.
با آغاز سال 1910 شعبه جمعیت در کانادا مسئول پنج طرح اصلی اسکان یهودیان گردید و فعالیتهای اسکانی در آن زمان به اوج خود رسید. ولی بعدها دولت کانادا از فروش زمین خودداری کرد و به این ترتیب از گسترش شهرکهای یهودی نشین در کانادا جلوگیری شد.
3 ـ طرح العریش: پروژه و طرح اسکان العریش در شبه جزیره سینا یکی از نخستین طرحهای اسکان صهیونیستی به شمار می رفت و یکی از طرحهای مورد علاقه تئودور هرتزل بود. "داوس تریچ" صهیونیست معروف آلمانی به طور مفصل این پروژهرا مورد مطالعه و بررسی قرار داده بود زیرا به عقیده او "فلسطین بزرگ" یهودیان، شامل سرزمین اصلی فلسطین و شبه جزیره سینا و جزیره قبرس می باشد.
هرتزل بر این باور بود که موفقیت طرح العریش به حمایت وزارت مستعمرات انگلیس بستگی دارد، ضمنا امیدوار بود که از طریق رودخانه نیل، کمکها و امدادهای آبی نیز دریافت کند. هرتزل کوشش و فعالیت زیادی نمود تا این طرح زیرنظر و سرپرستی انگلیسها به عنوان یک طرح و پروژه اسکان مستقل درآید و در این کار از وجود "لرد کرومر" حاکم آن زمان مصر استفاده کند.
در سال 1902 یک هیأت عالیرتبه صهیونیستی شامل کارشناسان اسکان و تعدادی مهندس از شبه جزیره سینا بازدید کرد، سپس مذاکراتی با مسئولان در لندن و با "لرد کرومر" در مصر انجام داد. با توجه به نتایج مثبتی که این هیأت به آن دست یافت امیدواری زیادی در صهیونیستها ایجاد شد. ولی در نهایت این مذاکرات و گفت وگوها به هدف اصلی منجر نشد، زیرا دولت مصر از دادن کمکهای امدادی از طریق رودخانه نیل خودداری کرد، از طرفی، کرومر بر این عقیده بود که این طرح موجب مشکلات و دردسرهای سیاسی برای انگلیس در مصر و برای امپراطوری عثمانی در فلسطین خواهد شد.
4 ـ طرح اوگاندا: در سال 1903 و پس از شکست طرح اسکان یهودیان در العریش، جوزف چمبرلن وزیر مستعمرات انگلیس درباره امکان اسکان یهودیان در قسمتهایی از امپراطوری انگلیس که در سراسر آفریقا پراکنده بود و به ویژه در دو منطقه گینه و اوگاندا مذاکراتی با تئودور هرتزل انجام داد. هرتزل مایل و علاقه مند بود که دولت انگلیس پیشنهاد مشخص و یک اجازه نامه رسمی در مورداسکان یهودیان به جنبش صهیونیسم بدهد و به دنبال آن تعهداتی را نیز در مورد نوعی خودمختاری در امور داخلی به یهودیان متقبل شود. و اما در مورد مرزهای نهایی این سرزمین، پیشنهاد کرده بود که این مرزها توسط یک کمیسیون مشترک از صهیونیستها و کارشناسان مستعمرات انگلیس مشخص گردد.
انگلیسها این طرح اسکانی را فرصتی جهت جذب سرمایه و کارشناسان به امپراطوری آفریقایی خود و شاید برای فرستادن یهودیان مهاجر روسی از انگلیس به آفریقا تلقی کرد. اما آنچه که متعلق به هرتزل است این بود که پروژه و طرح اوگاندا که به این نام شناخته شد در حقیقت تأیید برنامه بازل (بال) و موفقیت دیپلماسی او که هدف آن کسب اجازه اسکان باشد، به شمار می رفت به همین دلیل یک چنین پیشنهادی از طرف انگلیس، موفقیت بزرگی برای هرتزل محسوب بود که می توانست در ششمین کنگره صهیونیسم از آن استفاده کند.
طرح و پروژه اوگاندا در ششمین کنگره صهیونیسم موجب شکافهای عمیق میان یهودیان گردید، و اختلافاتی میان طرفداران هرتزل (و پروژه) از یک طرف و گروهی به نام صهیونیستهای صهیون از سوی دیگر پیش آمد و این گروه بر ضرورت اسکان در فلسطین پافشاری می کرد. و سرانجام راه حل میانه ای پیشنهاد شد که به موجب آن اوگاندا به طور موقت به عنوان تأمین کننده نیازهای مرزی یهودیان شناخته شد، همچنین به عنوان یکی از مراحل دستیابی به هدف نهایی که فلسطین باشد انتخاب گردید. ولی این راه حل مورد تأیید صهیونیستهای صهیون قرار نگرفت و آنان سالن کنفرانس را ترک کردند و به هرتزل اخطار کردند که از طرح و پروژه اوگاندا صرفنظر کند.
یک سال پس از این تاریخ دولت انگلیس پیشنهاد خود را پس گرفت، تئودور هرتزل نیز درگذشت و موضوع این طرح اسکان با وجود اینکه [[زانگویل، اسرائیل (1926-1864)|اسرائیل زانگویل]] و سازمان سرزمینهای یهودی کوشش و سعی بی نتیجه ای برای احیای طرح انجام دادند، خاتمه یافته تلقی گردید.
5 ـ آنگولا استرالیا مکزیک لیبی عراق: پس از مرگ تئودور هرتزل، و در زمان تشکیل هفتمین کنگره صهیونیسم در سال 1905 گروهی از نمایندگان صهیونیست که رهبرشان را [[زانگویل، اسرائیل (1926-1864)|اسرائیل زانگویل]] به عهده داشت، از نهضت اصلی صهیونیسم جدا شدند و سازمان سرزمینهای یهودی را به عنوان یک سازمان مستقل تشکیل دادند.
اصل و انگیزه این جدایی در درجه اول اختلاف نظر در مورد مکان ایجاد مستعمرات بزرگ یهودی بود. زیرا در حالی که صهیونیستها تمام کوشش خود را بر فلسطین متمرکز کرده بودند، اعضای سازمان زمینهای یهودی، که به نام "صاحبان زمین" خوانده می شدند، مایل و علاقه مند به ایجاد مستعمرات در هر مکان بودند مشروط بر اینکه زمین وسیع و کافی باشد. زانگویل زمانی گفته بود که "نقطه ای در روی زمین وجود ندارد که سازمان زمینهای یهودی به آن توجه نداشته باشد".
"صاحبان زمین" در آغاز مذاکراتی را که هرتزل با وزارت مستعمرات انگلیس در مورد طرح اوگاندا انجام داده بود، دنبال کردند، ولی این مذاکرات پیشرفت چندان محسوسی نداشت. "صاحبان زمین" در سال 1907 سعی داشتند که اجازه اسکان را در مناطق بزرگ و وسیعی از آنگولا و در مناطق دیگری مانند استرالیا و مکزیک و خاورمیانه کسب نمایند. در سال 1908 تمام کوشش خود را به کار بردند تازمینهای مناسبی از دولت عثمانی در لیبی و در سال 1909 در عراق به دست آورند.
طرح اسکان در لیبی با نام "ناحوم سلاوش" یکی از نخستین یاران هرتزل و یکی از بنیانگذاران اتحاد سوئیس ـ صهیونیسم که بعدها به گروه زانگویل یا "صاحبان زمین" پیوست، مربوط می باشد. سلاوش استاد ادبیات عبری در دانشگاه سوربن فرانسه و کارشناس در امور یهودی آفریقای شمالی بود. او در فاصله سالهای 1906 1908 مدتی را در لیبی گذراند تا به مطالعه اوضاع و احوال جهت ایجاد طرح بزرگ اسکان یهودیان در آن سرزمین بپردازد.
گزارش محرمانه ای که سلاوش تهیه کرد، پایه و اساس اقدامی بود که "صاحبان زمین" انجام دادند. ناحوم سلاوش در کتاب خود "مسافرت در شمال آفریقا" [رحلات فی شمال آفریقا ]می نویسد که هیأتی از "صاحبان زمین" متشکل از کارشناسانی در امور کشاورزی و مهندسی که خود شخصا ریاست آنها را به عهده داشت در سال 1908 مورد استقبال گرم و پرشور مسئولان عثمانی در لیبی قرار گرفت.
هیأت، درباره طرح ایجاد یک "مستعمره ناسیونالیستی یهودی که دارای خودمختاری" در لیبی، مذاکراتی انجام داد. ولی این مذاکرات نتایج قابل توجهی به همراه نداشت. و به این ترتیب طرحها و پروژه های اسکان یهودیان در خارج فلسطین یکی پس از دیگری شکست خورد و ناکام ماند و جنبش صهیونیسم همان گونه که از ابتدا طرح ریزی کرده بود، به فلسطین روی آورد و به تدریج آنجا را تحت استعمار خود درآورد و دولتی را که ایجاد آن در کنگره بازل (بال) تصویب شده بود، برپا نمود.
جمعیت های صهیونیستی اقلیمی دیگری هم ظهور کردند. یکی از آنها، جمعیتی بود که در سال1931 در آلمان پدیدار شد و قصد مهاجرت و اسکان در بخش پرتغالی آنگولا را داشت. اما این طرح با مخالفت دولت پرتغال مواجه شد و ناکام ماند. در کنگره اویان (1938) پیشنهادی مبنی بر اسکان 100 هزار یهودی در جمهوری دومینکین مطرح شد. اما صهیونیست ها عملیات را پس از آغاز عملی آن کنار گذاشتند. طرح بیروبیجان شوروی را نیز می توان در این چارچوب قرار داد. نازی های آلمان و فاشیست های ایتالیا هم طرح های اسکان در خارج از فلسطین داشتند.
انجمن دیگری هم در نیویورک تشکیل شد و تا بعد از تأسیس دولت هم باقی ماند؛ زیرا جرأت نمی کرد آینده "ملت یهود" را فقط به اسرائیل، با آن مساحت اندک و موضع خصمانه همسایگانش، محدود کند. بدیهی است هیچ حزب صهیونیستی اقلیمی ای در اسرائیل یافت نمی شود. اصطلاح Territorial Zionism در حال حاضر مفهوم "صهیونیسم اراضی" را یافته است و آن صهیونیسم کسانی است که عقب نشینی از زمین های عربی اشغال شده پس از سال 1967 را نمی پذیرند و با صلح در برابر زمین مخالف اند.
مآخذ:
- المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد ششم، چاپ اول، پاییز 1382.
- طربین، احمد: فلسطین فی خطط الصهیونیة و الاستعمار، دمشق.
ـ القشطینی، خالد: مشروع انشاء المستعمرة
- الاسرائیلیة فی اوغندا، مجله شؤون فلسطینیة، شماره 2 ـ مه 1971، بیروت.
- قاسمیة، خیریة: "وثائق بریطانیة حول اقتراح یهودی باقامة دولة یهودیة فی منطقه الخلیج العربی (فارسی)"، مجله شؤون فلسطینیة، شماره 5، بیروت 1972.
- Herzl, Theodor: The Complet New York, 1960. Diaries.